قدمهای خدا
همین حالا که نامت در ریههای اردیبهشت جوانه میزند بهار از نو چشم باز میکند.
همین حالا که نامت
در ریههای اردیبهشت جوانه میزند
بهار از نو چشم باز میکند
باران عاشق میشود
و شب لباس عزایش را از تن در میآورد...
همین که دوستت داشته باشم
همین که بودنت
خدا را در من برویاند،
یعنی خدا دارد در این شعر قدم میزند!
چشمهایم تشنهی توست
سیرابم کن از عشق...
* متن و عکس از حدیث قلی زاده 15 ساله از آذربایجان غربی.